●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

شام عاشورا (حامد رئوفی)

این شعر که تضمینی از شعر معروف محتشم است را یکی از دوستان عزیز و همراهان همیشگی (جناب دیفالت) برایم فرستادند که تقدیم می شود، باشد که از مولایش بحشر صله گیرد:

 
یا ایها الرسول ببین چون حسین تست؟
در زیر نیزه ها شده مدفون حسین تست

لیـلا خدا و او شده مجنون حسین تست
«این کشته ی فتاده به هامون حسین تست

وین صید دست و پا زده در خون حسین تست»

●●●

این کشتی نجات که اینجا به خون نشست
وین تشنه، که ابن سعد بر او آب را ببست

وین کز غم شکست علمدار خود شکست
«وین ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست»

●●●

این است پاره ی جگرت، مایه ی حیات
این مظهر شجاعت و پامال عادیات

این پاره پاره پیکر و این کشتی نجات
«این خشک لب فتاده به دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین تست»

●●●

یا ایهاالرسول، پس  از تو زمانه گشت
هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت

وین لب که چوب ها خورد او در درون تشت
«این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت

از موج خون او شده گلگون حسین تست»

●●●

امشب ببین دمی که چگونه است رزمگاه
یک سو فتاده شاه و دگر سو فتاده ماه

اما چگویمت که چه سان شد؟ کدام شاه؟
«این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه

خرگاه از این جهان زده بیرون حسین تست»

●●●

یا مصطفی بیا و کنون کربلا ببین
مدفون به زیر خاک تن دشمنان دین

بنگر همی که زینت دوش تواست این
«این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین تست»
نظرات 15 + ارسال نظر
default 9 دی 1388 ساعت 05:28 ب.ظ

نظر خودتونو نفرمودید؟

قشنگه... خیلی زیباست... خدا به شما توفیق بده

ولی در بعضی از بیت ها احساس می شه وزن ثقیل می شه:

یا ایهاالرسول، پس از تو زمانه گشت
هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت

---
امیدولرم دعایم در موردتون مستجاب بشه

default 9 دی 1388 ساعت 05:39 ب.ظ

مرسی بابت تصحیح

خواهش می کنم

بازم از این کارها بکنید...

حیف شد وبلاگتون رو ترکوندید

یاس 9 دی 1388 ساعت 07:15 ب.ظ


امشب ببین دمی که چگونه است رزمگاه
یک سو فتاده شاه و دگر سو فتاده ماه...


ایشون یه شعر قشنگی هم در مورد قمربنی هاشم دارن
با این مطلع:

وصف یکتـــــــای زمان در چند خطّی می کنم
شایدم دارم زِ حدِّ خـود تخطّــی مــی کنـــم...

آقای دیفالت عزیز...این شعر رو که حضرت یاس فرمودن رو مرحمت کنین

ممنون از یادآوری بجاتون

با انتخاب بیت هم با شما موافقم

"شاه شهید ناشده مدفون حسین تست"

ایام عزاداری سالار شهیدان رو به شما تسلیت میگم.

شعر ِ دل خونی بود....

من هم متقابلا...

کم لطف شده اید...دوست خان

نیلوفر 10 دی 1388 ساعت 08:19 ق.ظ http://everything2.blogsky.com

برای آقای Defult
برادر گلم دنیای وبلاگ نویسی رو ترک کردی و رفتی. اینجام به
گفته ی خودت آخرین شعرت رو چاپ کردی.یکم بیشتر مقاوم باش.انقدر فکر و خیال نکن. مواظب خودت باش و قوی تر باش. می دونم قوی تلاشگر هستی.ولی بازم.........
از رفتنت دلم گرفت

جناب دیفالت...با شما هستن ها!!

دوست عزیز ، منم خیلی بهش گفتم

یاس 10 دی 1388 ساعت 08:22 ق.ظ

خودم مرحمت میکنم
میخواستم قبلا این کارو انجام بدم نمیدونستم ایشون موافقا یا نه...
قرار بود تو بلاگه خودم بزارم ولی اینجا باشه قشنگتره
سلام
صبح عالی بخیر
حضرت دوست!

ممنون از لطفتون
سلام
صبح شما هم بخیر

default 10 دی 1388 ساعت 10:27 ب.ظ

بخاطز ضعف شعرم احساس خجالت می کنم. وقتی شعرهای به این قشنگی رو اینجا می بینم شرمم می آد
اونا برای امام حسین گفته اند و من هم برای او
اما این کجا و آن کجا

یاس بانو هم به من لطف دارند.
اگه خواستید اون شعرم رو هم بذارید اونی که خودم میل کردم واستونو بذارید
یک بیتو حذفیدم و یه اصلاحیه هم زدم
این شعر قدیمیه
خیلی
زیر خاکیه ها

شکسته نفسی می فرمایید

به روی چشم

دردووونه 11 دی 1388 ساعت 10:14 ق.ظ http://dordooone.blogfa.com

جناب دیفالت مثل همیشه شعرت قشنگ نه خیلی قشنگ بود.

دیوونه 11 دی 1388 ساعت 11:16 ق.ظ http://yedivoneh.wordpress.com

خیلی سخته توی قالب های مشکی مطلب خوندن .اما دیفیکالت عزیز همیشه بیادتم

شرمنده...همش تقصیر این فیل ترینگ که آپلود سنتر ما رو درشو تخته کرده

foad 11 دی 1388 ساعت 09:19 ب.ظ

afarin hamed jan

دختر دیوونه 12 دی 1388 ساعت 10:26 ق.ظ

دیفالت جان نمیدانم چه بگویم ولی با خواندن تعدادی از شعرهایت درین مدت فهمیده ام ذوق هنریت بیش ازین حرفهاست
کاملتر میخوانم و می ایم
دم هرچی خوش ذوق شاعر اصیل اصفهانی هست گرم(تازه اونم از نوع داداشش)

جناب دیفالت با شما هستن

داش امید 13 دی 1388 ساعت 04:17 ب.ظ

شبی ساکت و دلگیر خودم بودم وقلبی که ز غم بسته به زنجیر و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر نوشتند،که هنگام اذان دست به دامان خدا باش ومشغول دعا باش وگفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم

دم شما گرم...این بحر طویل بود؟

default 14 دی 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام
شما اشکالی نمی بینید؟
شعر جا به جا نوشته شده است
خودم هم دیشب فهمیدم
بند دو و چهار........

سلام
این عین ای میل شماست
من چک کردم با ای میلتان مطابقت داشت

داش امید 18 دی 1388 ساعت 03:36 ب.ظ

اون کامنت قبلیم واسه حال و هوای محرم بود ولی این شعرو دوباره که خوندم دیدم خیلی زیباست.
البته اربابمون اگه به کسی نظ کنه و شعری در دهانش بزاره اگر چه شاید شعر ایراده ساختاری داشته باشه ولی سوزش همیشه سوزه حسینیه .
جناب دیفالت دمت گرم خوش به سعادتت امیدوارم موفق باشی .

جناب دیفالت با شما هستن

خوشحالم که شعر آقای رئوفی با این همه استقبال روبرو شده

default 19 دی 1388 ساعت 01:09 ب.ظ

پس من اشتباه فرستادم

خودتون درستش کنید

بند دوم اینه:
این کشتی نجات که اینجا به خون نشست

وین تشنه، که ابن سعد بر او آب را ببست
وین کز غم شکست علمدار خود شکست

«وین ماهی فتاده به دریای خون که هست



زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست»

بند چهارم هم اینه:
یا ایهاالرسول، پس از تو زمانه گشت

هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت

وین لب که چوب ها خورد او در درون تشت

«این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت



از موج خون او شده گلگون حسین تست»

خیلی خوشحالم که شعرم تو وبلاگته
اما یه سری اشکالات بهم گرفتن
ایشالا بهتر بشم

به روی چشم اصلاح می شود

---

من هم خوشحالم متقابلا... به مناسبت یا بی مناسبت هر وقت که خواستید و صلاح دیدید وبلاگ من برای نمایش شعر های شما آمادس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد