●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

نجوای عشق (ساغر شفیعی)

شب از صداقت نجوای عشق خالی بود
عجب سکوت سیاهی در این حوالی بود
گلی نبود مگر نقش کهنه ای بر فرش
به چشم من همه جا رد خشکسالی بود
تمام نقش و نگار بهار، در یک قاب
پرنده در قفس تار و پود قالی بود
کنار پنجره رفتم: "کسی نمی آید؟"
نگاه پنجره هم مثل من سوالی بود
هوای شهر، نفس گیر و آن چنان سنگین
که پشت ماه هم از وزن شب هلالی بود
"عجب سکوت عجیبی ست" - با خودم گفتم
چقدر کنج دلم جای عشق خالی بود

نظرات 3 + ارسال نظر
آرزو 13 مهر 1390 ساعت 09:09 ق.ظ http://arezoo4.blogfa.com

"پشت ماه از وزن شب" تعبیر بسیار حرفه ای بود به نظرم. ضمن این که کمی بی احساسی در شعر واقعاً این موضوع رو به آدم القاء می کنه که این آدم توی دلش عشق نداره. کلاً قشنگ بود. مرسی از حُسنِ سلیقه ی همیشگی شما

قابل شما رو نداره.... ممنون از همراهی همیشگی شما

ساغرشفیعی 8 بهمن 1390 ساعت 10:31 ب.ظ http://1348saghar.blogfa.com

سلام دوست عزیز.به طوراتفاقی متوجه شدم که شماشعرهایی راازاولین کتاب من که سال81چاپ شده انتخاب کرده اید.خوشحالم که توجه شماراجلب کرده وممنونم.ولی این شعردرکتاب باعنوان "سکوت" آمده ست ودر مصرع اول "عشق"به جای دشت بوده است.بازهم ممنونم.

سلام
اتفاق فرخنده ایست اینکه شاعری شعرش را برای دیگری توشیح کند
اشتباه سهوی که در مصرع اول بود مرتفع شد
ممنون از توجه و البته شعر زیبایتان

ارغوانی 12 مرداد 1391 ساعت 10:36 ب.ظ http://www.arghavany76.blogfa.com

سلام
شعر ها خیلی زیبا بودند
مخصوصا شعر اقای نظری
به من هم سری بزنید
من شما را لینک کردم

ممنون

سلام
ممنون از اینکه سر زدید و خوشحالم از بابت اینکه خوشتون اومده
شرمنده من لینکدونی ندارم برای لینک متقابل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد