●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

نامه به انوشیروان (پروین اعتصامی)

بزرگمهر، به نوشیروان نوشت که خلق

ز شاه، خواهش امنیت و رفاه کنند

شهان اگر که به تعمیر مملکت کوشند

چه حاجت است که تعمیر بارگاه کنند

چرا کنند کم از دسترنج مسکینان

چرا به مظلمه، افزون بمال و جاه کنند

چو کج روی تو! نپویند دیگران ره راست

چو یک خطا ز تو بینند، صد گناه کنند

به لشکر خرد و رای و عدل و علم گرای

سپاه اهرمن، اندیشه زین سپاه کنند

جواب نامه‌ی مظلوم را، تو خویش فرست

بسا بود، که دبیرانت اشتباه کنند

زمام کار، بدست تو چون سپرد سپهر

به کار خلق، چرا دیگران نگاه کنند

اگر بدفتر حکام، ننگری یک روز

هزار دفتر انصاف را سیاه کنند

اگر که قاضی و مفتی شوند، سفله و دزد

دروغگو و بداندیش را گواه کنند

بسمع شه نرسانند حاسدان قوی

تظلمی که ضعیفان دادخواه کنند

بپوش چشم ز پندار و عُجب، کاین دو شریک

بر آن سراند، که تا فرصتی تباه کنند

چو جای خودشناسی، بحیله مدعیان

ترا ز اوج بلندی، به قعر چاه کنند

بترس ز آه ستمدیدگان، که در دل شب

نشسته‌اند که نفرین بپادشاه کنند

از آن شرار که روشن شود ز سوز دلی

به یک اشاره، دو صد کوه را چو کاه کنند

سند بدست سیه روزگار ظلم، بس است

صحیفه‌ای که در آن، ثبت اشک و آه کنند

چو شاه جور کند، خلق در امید نجات

همی حساب شب و روز و سال و ماه کنند

هزار دزد، کمین کرده‌اند بر سر راه

چنان مباش که بر موکب تو راه کنند

مخسب، تا که نپیچاند آسمانت گوش

چنین معامله را بهر انتباه کنند

تو، کیمیای بزرگی بجوی، بی‌خبران

بهل، که قصه ز خاصیت گیاه کنند

نظرات 4 + ارسال نظر
default 10 اسفند 1388 ساعت 06:52 ق.ظ http://www.superposition.mihanblog.com

کاش چنین نامه ای امروز یکی به اینا می نوشت

کاش...

default 10 اسفند 1388 ساعت 06:53 ق.ظ http://www.superposition.mihanblog.com

منو نمی پسندی؟

بعد اونوقت این که نوشتی یعنی چه؟...یعنی بیام خواستگاریتون؟
((:

حالا این و اونی که از این ورا رد می شن نمی گی واسه ما دست می گیرن

برای تنفیر افکار عمومی و جلوگیری از هرگونه برداشت غیره و ذالک عرض میشود که این دوستمون از جمله سیبیل داران می باشد.
(((((:
----------------
از شوخی گذشته...به روی چشم به شعرهای زیبای شما هم سر می زنم

انسان 10 اسفند 1388 ساعت 06:47 ب.ظ http://darfasledigar.blogfa.com

شعر زیبایی بود......................... خیلی....................خوب..................عالی.............

ممنون از اظهار لطفتون...

صید قزل آلا در مدرسه 10 اسفند 1388 ساعت 10:30 ب.ظ

پروین رو همیشه دوست داشته ام...یه روزایی شعرهاش رو حفظ می کردم. الان از اون روزا خیلی گذشته و دیدن ِ این شعر کلی نوستالژی به بار آورد برام

دست مریزاد:)

به به ...چه عجب از این ورا...امسال دوست پارسال آشنا
راه گم کرده بودید یا به هرجهت خوشحالمون کردید
---
من مناظره های پروین رو خیلی دوست داشتم (مقطع راهنمایی)
ولی الان طبعم به غزل برگشته...هم نغزه...هم کوتاهه...حال مثنوی و قصیده ندارم... اینم از عوارض پیریه دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد