●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

سایه مهر (شفیعی کدکنی)

هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم

ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم

می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم

ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم

از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد