زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
●
بهاری میرسد از راه و میگویند میروید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه
●
بگو چلهنشینان زمستان را که برخیزند
به استقبال میآییمت ای عید از همین دی ماه
●
به استقبال میآییمت آری دشت پشت دشت
چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه
●
به استهلال میآییمت ای عید از محرمها
به روی بامها هر شام با آیینه و با آه...
●
سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر کنید ای تیغهای تشنه، بسم الله!