نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدوند هان! ای تو همیشه در میان
●
در چمن تو میچرد آهوی دشت آسمان
گرد سر تو میپرد باز سپید کهکشان
●
هر چه به گرد خویشتن مینگرم در این چمن
آینه ضمیر من جز تو نمیدهد نشان
●
ای گل بوستان سرا از پس پردهها درآ
بوی تو میکشد مرا وقت سحر به بوستان
●
ای که نهان نشستهای باغ درون هستهای
هسته فرو شکستهای کاین همه باغ شد روان
●
آه که میزند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو میکشد کمان
●
پیش وجودت از عدم، زنده و مرده را چه غم؟
کز نفس تو دم به دم میشنویم بوی جان
●
پیش تو جامه در برم نعره زند که بر دَرم!
آمدنت که بنگرم، گریه نمیدهد امان...
حالا درست که شعر رو دوست دارم و اینا...اما این دلیل نمیشه که از فونتِ چشم ننوازش هم استقبال کنم.
بعد هی هی بگید بلاگ اسکای خوبه و بلاگفا بد!
سلام
حالا چرا اوقاتتون رو تلخ می کنید...فونت هم بروی چشم
(؛
خداییش بلاگفا بده دیگه
آه که میزند برون از سر و سینه موج خون
من چه کنم که از درون دست تو میکشد کمان
خدا خیر به اونی بده که حرف دل ما رو زده و خدا به تو خیر بده که متذکرمان شدی
قابل شما رو نداره...خوشحالمون کردید و شرمنده که با اون حالتون به یادمون بودید و بهمون سرزدید
سلام حاجیکجایی
چرا پیش ما نیایی
سلام حاجی همینجام
ایشالا پیشت می آیم
(؛
نیستید؟ حال مادربزرگ خوبه ان شا الله؟ نگرانم...
ما که هستیم...شما نیستید
الحمدلله دیگه منو با داییم هام اشتباه نمیگیره
ممنون از احوال پرسیتون