ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
●
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
●
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
●
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
●
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو
لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
●
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
●
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
●
بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی
مقبول طبع مردم صاحب نظر شود
●
این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود
●
حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست
دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود
سریال شبهای برره واقعا یادش بخیر
سریال خوب و به یاد ماندنی بود
http://www.shahrvandshop.com/post-27.aspx
نه...خداییش منو سننه...حالا گیریم به یاد موندنی هم بود!!
(آدمک ِ غش غش ِ خنده برای کامنت بالایی!!!)
سلام
خوبید؟
حالا که رمان نمی خونید مجبورید لطفاً بایدی "من او" رو بخونید. خودم هم کتاب رو براتون میگیرم که نگید گرونه و به قیمتِ خونِ پدرمان و الخ!!!;-)
سلام...الحمدلله...چشم
;-)
اووووووووووووووه!
چه دیر به دیر آپ می کنی شما؟!؟!؟
چون شما دیر به دیر سر می زنی (شکلک دندون رو بلد نیستم تایپ کنم)
(-؛
بیت
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
خیلی قشنگه...
سلام
بشخصه با این شعر خیلی حال می کنم
ممنون
.
..
...