●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

کبوتر و آسمان (فریدون مشیری)

این شعر را یکی از دوستان وبلاگی (فرزاد) برایم فرستادند، حیفم آمد نخوانیدش:

http://www.farzad01.blogfa.com

● 

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را


شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را


بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست


بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست


دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت


شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت


تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو


یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو


بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب


بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

من رفتم (عراقی)

کجایی ای زجان خوشتر؟ شبت خوش باد من رفتم

بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم

نگارا بر سر کویت دلم را هیچ گر بینی

ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم

زمن چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی

مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم

تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری

مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم

مرا چون روزگار بد، ز وصل تو جدا افکند

بماندم عاجز و مضطر شبت خوش باد من رفتم

بماندم واله و حیران، میان خاک و خون غلتان

دو لب خشک و دو دیده تر شبت خوش باد من رفتم

منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره

 نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم

مرا گویی که ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق

 تورا چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم

همی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقت

نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم

عراقی می سپارد جان و می گوید ز درد دل

کجایی ای ز جان خوشتر؟ شبت خوش باد من رفتم

بی تو (م.آزاد)

بی تو این چشمه سار شب آرام

چشم گیرنده ی آهوان است.

بی تو ٬ این دشت سرشار

دوزخ جاودان است

بی تو مهتاب تنهای دشتم

بی تو خورشید سرد غروبم

بی تو ٬ بی نام و بی سرگذشتم

بی تو خاکسترم

بی تو ٬ ای دوست

بی تو این خانه تاریک و تنهاست

بی تو ٬ ای دوست

خفته بر لب سخن هاست!

بی تو خاکسترم

                بی تو ٬

                      ای دوست!