از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانیات کنند
سلام
شعر بس زیبایی بود .
پیروز و سربلند باشید .
چون آسیاب باش ، درشت بگیر نرم بده .
یا علی
با آنکه بارها خوانده بودم ولی باز لذت بردم
با سلام
ما که چند سالی است به شما وذوق هنری شما ارادت داریم