●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

پژواک (مهدی صادقی)

تو بیا بلکه سکوتم همه پژواک شود
دلم از تکیه زدن پشت تو بی باک شود


آسمان دل من، زیر دو پایت پهن است

با دو دستت بتکانش که هوا پاک شود


تو بیا تا که لب و دیده ی ما از دیدار
پر ز لبخند و پر از لحظه ی نمناک شود


نیستم شاعر خوبی، تو بزن حرف مرا
هر چه بیرون شود از حلق تو ادراک شود


کاش می شد که ردیف غزلم ((شد)) بشود
با ردیف ((شود)) این شعر چه غمناک شود


من فقط جمعه غزل گویم و تا هفته ی بعد

همه احساس غزل در دل من خاک شود

●●●

به نقل از: http://www.sheremahdi.blogfa.com

نظرات 1 + ارسال نظر
نیلوفر 4 مهر 1386 ساعت 11:30 ب.ظ http://khazan_name.persianblog.ir

زیبا بود عزیز
موفق باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد