ای شما!
ای تمام عاشقان هر کجا!
از شما سوال میکنم:
نام یک نفر
در شمار نامهایتان اضافه میکنید؟
یکنفر که تا کنون
ردپای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را
شاعر سرودههای خویش را نمیشناخت
گرچه بارها و بارها
نام این هزارنام را
از زبان این و آن شنیده بود
یک نفر که تا همین دو روز پیش
منکر نیاز گنگ سنگ بود
گریهی گیاه را نمیسرود
آه را نمیسرود
شعر شانههای بیپناه را
حرمت نگاه بیگناه
و سکوت یک سلام
در میان راه را نمیسرود
نیمههای شب
نبض ماه را نمیگرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارها شمارههای اشتباه را نمیگرفت
ای شما!
ای تمام نامهای هرکجا!
زیر سایبان دستهای خویش
جای کوچکی به این غریب بیپناه میدهید؟
این دل نجیب را
این لجوج دیرباور عجیب را
در میان خویش
راه میدهید؟
سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی رو ایجاد کردی امیدوارم یه سر به من بزنی .روی تبلیغات هم کلیک کن موفق باشید
سلام...به وبلاگتون سر می زنم ولی عمرا روی تبلیغاتتون کیلیک نمیکنم...عزت زیاد
چقدر این شعرشو دوست دارم!
چقدر دلم می خواد یه شعر جدید ازش بخونم....
روحش شاد
امیدوارم (:
سورپرایز پشتِ سورپرایز.... ممنون
ما اینیم دیگه...خواهش می شه
اِ! خُب پس کجایید؟!؟!؟!؟!؟!؟!

مسافرت...ترسیدم...این شلکک ها چقدر عصبانیم