●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

اشاره کن (انسیه موسویان)

چه‌قدر آینه‌واری، چه از تو لبریزم
همیشه سبز کجایی؟ اسیر پاییزم


من آن مسافر تشنه، تو چشمه‌ای روشن
چگونه از تب نوشیدنت بپرهیزم


اگرچه شوق پریدن نمانده در پَر من
اشاره‌ای کن و رخصت بده که برخیزم


بریز شورِ غزل، سوزِ عشق مولانا
به روح خسته‌ی من آی شمس‌تبریزم


می‌آیی از پس این جاده‌های طولانی
و من به پای تو شعر و شکوفه می‌ریزم

غریبانه (حسین منزوی)

لبت صریح ترین آیه ی شکوفائی ست
و چشمهایت شعر سیاه گویائی ست

چه چیز داری باخویشتن که دیدارت
چو قله های مه آلود محو و رویائی ست

چگونه وصف کنم هیئت نجیب ترا
که در کمال ظرافت کمال ِ والائی ست

تو از معابد مشرق زمین عظیم تری
کنون شکوه تو و بهت من تماشائی ست

در آسمانه ی دریای دیدگان تو شرم
شکوهمند تر از مرغکان دریائی ست

شمیم وحشی گیسوی کولیت نازم
که خوابناک تر از عطر های صحرائی ست

مجال بوسه به لب های خویشتن بدهیم
که این بلیغ ترین مبحث شناسائی ست

کاش می شد (دانیال رحمانیان)

کاش می شد شعر چشمانت سرود

یا که عطرخنده هایت را ربود

کاش می شد در نگاهت جا شوم

لحظه ای در آیینه پیدا شوم

کاش می شد حس باران را کشید

گریه ی آن شهسواران را شنید

کاش می شد عقده ها را باز کرد

همره باد صبا پرواز کرد

کاش می شد شعر من از بر کنی

غصه هایم را خودت باور کنی...

بی سر و سامانی(وحشی بافقی)

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید 

گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این قصه جانسوز نهفتن تا کی

سوختم ، سوختم این راز نگفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویـی بودیم

دین و دل باخته دیوانه ی رویی بودیم

بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

گرچه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت

با دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت

شد دل آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت

با دل پر گله از ناخوشی روی تو رفت

حاش لله که وفای تو فراموش کند

سخن مصلحت آمیز کسان گوش کند

بنویس (سیاوش کسرائی)

بر سر سنگ مزارم بنویس:

       زیر این سنگ جوانی خفته ست

                               با هزاران ای کاش

                                           و دو چندان افسوس

                                                      که به هر لحظه عمرش گفته ست

         بنویس:

                این جوان بر اثر ضربه ی کاری مرده ست ...

                               نه بنویس:

                                         این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست ...

   جلوی روز وفاتم بنویس:

        روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار

                   روز پژمردن گل فصل بهار

                               روز اعدام جنون بر سر دار

                                              روز خوشبختی یار ...

                                                              راستی شعر یادت نرود

     روی سنگم بنویس:

               آی گلهای فراموشی باغ!

                      مرگ از باغچه کوچکمان می گذرد داس به دست

                                                 و گلی چون لبخند می برد از بر ما ...

ضرب المثل های ارسالی خوانندگان (۱)

این نوشته را دوست و برادرم (داش امید) برایم ارسال کردند ؛ دیدم خال از لطف نیست که شما هم آنرا ببینید

 زنان به خوبی مردان میتوانند اسرار را حفظ کنند ولی به یکدیگر می گویند تا در حفظ آن شریک باشند. فئودور داستایوسکی

زنها مثل ماهی هستند. بدست آوردن آنها آسان و نگهداشتن آنها مشکل است. ولتر

زن اگر موافق باشد رحمت الهی است والا بلای آسمانی. روشنی

اختلاف زن و مرد در این است که مردان همیشه آینده را می نگرنند و زنان گذشته را بخاطر می آورند.

زن مخلوقی است که عمیق تر میبیند و مرد مخلوقی است که دورتر را میبیند.عالم برای مرد یک قلب است و قلب برای زن عالمی است. گرابه

زنهایی که سر پیری مقدس و مؤمن میشوند چیزی را به خدا تقدیم می کنند که از بخشیدن آن به شیطان شرم دارند.

زبان زن به منزله شمشیر اوست.همیشه آن را بکار میبرند تا زنگ نزند

چنین است طبیعت زن: دوستت ندارد تا دوستش داری و چو دوستش نداری دوستت دارد. میگوئل بوفلر

شاهراه موفقیت پر است از زنهایی که شوهران خویش را به پیش میبرند. توماس دوار

زنها پنجاه برابر بیشتر به ازدواج اهمیت میدهند تا به منصب وزارت.

زن گردنبند است.دقت کن چه چیزی را به گردن می آویزی. امام جعفر صادق

مردان آفریننده کارهای بزرگند و زنان بوجود آورنده مردان. رومن رولان

زنها هرگز نمیگویند ترا دوست دارم ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری بدان که درون آنها جای گرفته ای. رو شفوکو

آسیاب و ساعت و زن همیشه نیازمند تعمیر هستند. پروربس

نه گفتن زن به معنی پاسخ منفی نیست. اس - پی - سیدنی

زنان امیال خود را بهتر از مردان پنهان می کنند.اما مردان بهتر از زنان امیال خود را کنترل می کنند. ریچارد استل

به قول قدیمی ها : زن بلاست ولی هیچ خونه ای بی بلا نباشه

قسمتی از وصیت نامه امیرالمومنین

... حق را بگویید و کار را برای خدا انجام دهید .

ظالم را خصم و مظلوم را پشتیبان باشید.

 

شما دو تن ( حسن و حسین علیه السلام ) را و همه فرزندان و خاندانم را و هر کس را که این وصیت به او برسد ، سفارش می کنم به :

                               تقوی

                                     و نظم دادن به کارها

                                                             و برطرف ساختن اختلافها.

 

خدا را  ، خدا را ، درباره یتیمان! مبادا یک وعده گرسنه بمانند و یک لحظه مورد توجه نباشند.

 

خدا را  ، خدا را ، درباره همسایگان! این سفارش پیغمبرتان است که حق همسایگان را رعایت کنید.

 

خدا را  ، خدا را ، درباره قرآن! مبادا دیگران به قرآن عمل کنند و شما نکنید.

 

خدا را  ، خدا را ، در نماز! که نماز ستون دین است.

 

خدا را  ، خدا را ، درباره خانه کعبه! تا هستید ، خانه خدا را از خود خالی نگذارید.

 

خدا را  ، خدا را ، درباره جهاد! با مال ، با جان و با زبان در راه خدا جهاد کنید.

 

به هم بپیوندید و به حال یکدیگر برسید.

 

به هم پشت نکنید و از یکدیگر نبرید.

 

امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید . که اگر آن را ترک گویید بدترینان بر شما حکومت کنند و در زمانی که بدترین کسان حکومت کنند هر چه دعا کنید خداوند مستجاب نخواهد کرد ...

عشق اهورایی (ناشناس)

در حسرت آن رویم، آن روی تماشایی
آن چشم و لب و گونه، آن جلوه ی رویایی


در حسرت آن یارم آن یار پریچهره
در حسرت دیدارش من ماندم و تنهایی


من بار غم عشقت بر دوش کشم هر دم
در حیرتم از خویش و این صبر وشکیبایی


امید دهم جان را با صحبت هر روزه
بازی دهم این دل را با عکس فریبایی


یاس و مه و من تنها در حسرت دیداری
قلب و من و جان غمگین، سودازده، شیدایی


ای کاش شود روزی، آیی تو در این خانه
وز یمن وجود خود این خانه بیارایی


شب آمد و تنهایی، شب آمد و خاموشی
من ماندم و یاد تو وین عشق اهورایی

  به نقل از: http://ashkanhaghi.persianblog.ir