مپسند که دور از تو برای تو بمیرم
صید تو شدم تا که به پای تو بمیرم
●
هر عضو ز اعضای تو غارتگر دلهاست
ای آفت جان بهر کجای تو بمیرم
●
گر عمر ابد خواهم از آنست که خواهم
آنقدر نمیرم که به جای تو بمیرم
●
با من همه لطف تو هم از روی عتابست
تا هم ز جفا، هم ز وفای تو بمیرم
●
آخر دل حساس ترا کُشت «امیرا»
ای کُشته احساس، برای تو بمیرم
خداحافظ . نه بخاطر اینهمه فشار ...
خداحافظ . نه بخاطر اینکه خودمو لو دادم ...
خداحافظ . نه بخاطر تجربه های تلخ دوستی ...
خداحافظ . نه بخاطر کسالت و خستگی ...
خداحافظ . نه بخاطر ترس از مرگ ...
خداحافظ . نه بخاطر هیچ چیزی ...
خداحافظ . من حرف دیگه ای برای گفتن ندارم .
برای بدرقه ام یک شاخه گل سرخ کاقیست....
سلام بردوست
غزل جالبی راازاستادامیری فیروزکوهی
برگزیده اید...
ازغزل های شهریارورهی معیری وهوشنگ ابتهاج هم استفاده کنید
بادوغزل به روزم ومنتظر
بدرود