آزاده را جفای فلک بیش میرسد
اول بلا به عاقبت اندیش میرسد
●
از هیچ آفریدهندارم شکایتی
بر من هرآنچه میرسد از خویش میرسد
●
چون لاله یک پیاله ز خون من است روزیام
کان هم مرا ز داغ دل خویش میرسد
●
با خار نیز, چون گل بیخار بودهام
زان رو به جای نوش, مرا نیش میرسد
●
رنج غناست آنچه نصیب توانگر است
طبع غنی به مردم درویش میرسد
●
دست از ستم بدار, کز این خلق نادرست
خیری اگر رسد به ستم کیش میرسد
●
امروز نیز محنت فرداست روزیام
آن بندهام که رزق من از پیش میرسد
●
چیزی نمیرسد به تو بى خون دل امیر
جان نیز بر لب تو به تشویش میرسد