تمنا دارد از تو این دل من
که باشی در جهان تو حاصل من
●
نمی دانم کجا باشد مکانت
که می باشی همیشه در دل من
●
ز اول عشق تو با دل عجین شد
تو و مهر تو بُد آب و گل من
●
به من او عاشقی تعلیم فرمود
چو درسی داد یار کامل من
●
به سیل اشک افتادم ز هجرت
مگر وصلت رساند ساحل من
●
به محمود آمد و ایراد بگرفت
چرا او نیست دیگر مایل من
http://www.adineh.blogsky.co
m/
سلام
یه پیشنهاد وقتی شعرت غزله طوری بنویس که قافیه ها همه زیر هم قرار بگیره ...آخه در غیر اینصورت اصلا نمیشه فهمید چه خبره!!
موف ق باشی!