این شعر که تضمینی از شعر معروف محتشم است را یکی از دوستان عزیز و همراهان همیشگی (جناب دیفالت) برایم فرستادند که تقدیم می شود، باشد که از مولایش بحشر صله گیرد:
یا ایها الرسول ببین چون حسین تست؟
در زیر نیزه ها شده مدفون حسین تست
●
لیـلا خدا و او شده مجنون حسین تست
«این کشته ی فتاده به هامون حسین تست
●
وین صید دست و پا زده در خون حسین تست»
●●●
این کشتی نجات که اینجا به خون نشست
وین تشنه، که ابن سعد بر او آب را ببست
●
وین کز غم شکست علمدار خود شکست
«وین ماهی فتاده به دریای خون که هست
●
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست»
●●●
این است پاره ی جگرت، مایه ی حیات
این مظهر شجاعت و پامال عادیات
●
این پاره پاره پیکر و این کشتی نجات
«این خشک لب فتاده به دور از لب فرات
●
کز خون او زمین شده جیحون حسین تست»
●●●
یا ایهاالرسول، پس از تو زمانه گشت
هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت
●
وین لب که چوب ها خورد او در درون تشت
«این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت
●
از موج خون او شده گلگون حسین تست»
●●●
امشب ببین دمی که چگونه است رزمگاه
یک سو فتاده شاه و دگر سو فتاده ماه
●
اما چگویمت که چه سان شد؟ کدام شاه؟
«این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
●
خرگاه از این جهان زده بیرون حسین تست»
●●●
یا مصطفی بیا و کنون کربلا ببین
مدفون به زیر خاک تن دشمنان دین
●
بنگر همی که زینت دوش تواست این
«این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
●
شاه شهید ناشده مدفون حسین تست»
نظر خودتونو نفرمودید؟
قشنگه... خیلی زیباست... خدا به شما توفیق بده
ولی در بعضی از بیت ها احساس می شه وزن ثقیل می شه:
یا ایهاالرسول، پس از تو زمانه گشت
هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت
---
امیدولرم دعایم در موردتون مستجاب بشه
مرسی بابت تصحیح
خواهش می کنم
بازم از این کارها بکنید...
حیف شد وبلاگتون رو ترکوندید
امشب ببین دمی که چگونه است رزمگاه
یک سو فتاده شاه و دگر سو فتاده ماه...
ایشون یه شعر قشنگی هم در مورد قمربنی هاشم دارن
با این مطلع:
وصف یکتـــــــای زمان در چند خطّی می کنم
شایدم دارم زِ حدِّ خـود تخطّــی مــی کنـــم...
آقای دیفالت عزیز...این شعر رو که حضرت یاس فرمودن رو مرحمت کنین
ممنون از یادآوری بجاتون
با انتخاب بیت هم با شما موافقم
"شاه شهید ناشده مدفون حسین تست"
ایام عزاداری سالار شهیدان رو به شما تسلیت میگم.
شعر ِ دل خونی بود....
من هم متقابلا...
کم لطف شده اید...دوست خان
برای آقای Defult
برادر گلم دنیای وبلاگ نویسی رو ترک کردی و رفتی. اینجام به
گفته ی خودت آخرین شعرت رو چاپ کردی.یکم بیشتر مقاوم باش.انقدر فکر و خیال نکن. مواظب خودت باش و قوی تر باش. می دونم قوی تلاشگر هستی.ولی بازم.........
از رفتنت دلم گرفت
جناب دیفالت...با شما هستن ها!!
دوست عزیز ، منم خیلی بهش گفتم
خودم مرحمت میکنم
میخواستم قبلا این کارو انجام بدم نمیدونستم ایشون موافقا یا نه...
قرار بود تو بلاگه خودم بزارم ولی اینجا باشه قشنگتره
سلام
صبح عالی بخیر
حضرت دوست!
ممنون از لطفتون
سلام
صبح شما هم بخیر
بخاطز ضعف شعرم احساس خجالت می کنم. وقتی شعرهای به این قشنگی رو اینجا می بینم شرمم می آد
اونا برای امام حسین گفته اند و من هم برای او
اما این کجا و آن کجا
یاس بانو هم به من لطف دارند.
اگه خواستید اون شعرم رو هم بذارید اونی که خودم میل کردم واستونو بذارید
یک بیتو حذفیدم و یه اصلاحیه هم زدم
این شعر قدیمیه
خیلی
زیر خاکیه ها
شکسته نفسی می فرمایید
به روی چشم
جناب دیفالت مثل همیشه شعرت قشنگ نه خیلی قشنگ بود.
خیلی سخته توی قالب های مشکی مطلب خوندن .اما دیفیکالت عزیز همیشه بیادتم
شرمنده...همش تقصیر این فیل ترینگ که آپلود سنتر ما رو درشو تخته کرده
afarin hamed jan
دیفالت جان نمیدانم چه بگویم ولی با خواندن تعدادی از شعرهایت درین مدت فهمیده ام ذوق هنریت بیش ازین حرفهاست
کاملتر میخوانم و می ایم
دم هرچی خوش ذوق شاعر اصیل اصفهانی هست گرم(تازه اونم از نوع داداشش)
جناب دیفالت با شما هستن
شبی ساکت و دلگیر خودم بودم وقلبی که ز غم بسته به زنجیر و هنگام اذان بود که پیچید در آفاق یکی نغمه تکبیر نوشتند،که هنگام اذان دست به دامان خدا باش ومشغول دعا باش وگفتم به خدا بین دعایم که دلتنگ اذان حرم کرببلایم
دم شما گرم...این بحر طویل بود؟
سلام
شما اشکالی نمی بینید؟
شعر جا به جا نوشته شده است
خودم هم دیشب فهمیدم
بند دو و چهار........
سلام
این عین ای میل شماست
من چک کردم با ای میلتان مطابقت داشت
اون کامنت قبلیم واسه حال و هوای محرم بود ولی این شعرو دوباره که خوندم دیدم خیلی زیباست.
البته اربابمون اگه به کسی نظ کنه و شعری در دهانش بزاره اگر چه شاید شعر ایراده ساختاری داشته باشه ولی سوزش همیشه سوزه حسینیه .
جناب دیفالت دمت گرم خوش به سعادتت امیدوارم موفق باشی .
جناب دیفالت با شما هستن
خوشحالم که شعر آقای رئوفی با این همه استقبال روبرو شده
پس من اشتباه فرستادم
خودتون درستش کنید
بند دوم اینه:
این کشتی نجات که اینجا به خون نشست
وین تشنه، که ابن سعد بر او آب را ببست
وین کز غم شکست علمدار خود شکست
«وین ماهی فتاده به دریای خون که هست
●
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تست»
بند چهارم هم اینه:
یا ایهاالرسول، پس از تو زمانه گشت
هان این که چون سپر هدف تیرها بگشت
وین لب که چوب ها خورد او در درون تشت
«این غرقه ی محیط شهادت که روی دشت
●
از موج خون او شده گلگون حسین تست»
خیلی خوشحالم که شعرم تو وبلاگته
اما یه سری اشکالات بهم گرفتن
ایشالا بهتر بشم
به روی چشم اصلاح می شود
---
من هم خوشحالم متقابلا... به مناسبت یا بی مناسبت هر وقت که خواستید و صلاح دیدید وبلاگ من برای نمایش شعر های شما آمادس