●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

دلباخته (فاضل نظری)

ای صورت پهلو به تبدّل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ


گر شور به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ


با من سر پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ


من رستم و، سهراب تو! این جنگ چه جنگی است؟
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ


یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دلتنگ

نظرات 9 + ارسال نظر
ایلیا 7 شهریور 1388 ساعت 01:05 ق.ظ

دستت درد نکنه. چسبید!

نوش جان...ایشالا گوشت بشه به تنت!

صیدقزل آلا در مدرسه 7 شهریور 1388 ساعت 10:06 ب.ظ

با من سر پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ

.
.
.

شاید من زیادی ایده آل فکر میکنم اما به نظرم دلباخته اگر دلباخته ی واقعی باشه، حتی بی پیمان هم فرسنگ به فرسنگ بدنبالِ دلبرش میره. نظر فاضل و من رو که فهمیدید، شما چی فکر می کنید؟ (منظور از شما هم آقای آستان حضرت دوست می باشد هم بقیه هایی که می خونن. اصِش این روزا من رفته ام توی کار نظرسنجی ، اساسی! ;-) )

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دلتنگ
.
.
.
این حرف من و فاضله...اون که شما می فرمایید خیلی ایدآلیستیه ... برای توی داستانهای آقایون شاعر ها خوبه... عشق هر چقدر هم که واقعی ... می تونه یه روز به تنفر تبدیل شه

به نظر من از عشق اسمی تا عشق رسمی فاصله است...از عشق توی کتابهای لیلی و مجنون در اتمسفر خیال تا عشق های واقعی در دنیای واقعی در حدود و سقور واقعی

چشم انداز 8 شهریور 1388 ساعت 01:09 ب.ظ http://visore.blogsky.com/

از قدیم گفتن واسه کسی بمیر که واست تب کنه!

درسته...

چه خبر 9 شهریور 1388 ساعت 10:21 ب.ظ

اینجا وبلاگه فامیلیه یا ماله همه س؟جدی می ژرسما

منظورتون رو از فامیل نفهمیدم
در ضمن فرقشون تو چیه؟

جدید 9 شهریور 1388 ساعت 11:46 ب.ظ

شما این شعرای عجیبو غریبو از کجا می یارین ؟

کجای این شعرها عجیب غریب هستن؟ دوست عزیز

سعی کردم توی این ۲ ساله که از عمر این وبلاگ می گذره شعر های زیبا رو جمع آوری کنم...شاید سلیقم توی گلچین کردن اشعار یه مقدار متفاوت باشه ولی عجیب!!...نمی دونم

چه خبر 12 شهریور 1388 ساعت 12:33 ق.ظ

آخه انگار همه کسانی که اینجا سر می زنن حرفه همو می فهمن منم که یه گیجم در اینجا همه با هم حال و احوال می کنن

آخه مگه کلا اینجا چند تا مشتری پرو پا قرص داره!؟ نتیجتا بعد یه مدت این چند نفر حرف همو می فهمن دیگه... و طبیعتا با هم حال و احوال هم می کنن دیگه

کاش شما یه اسم و رسم واقعی تر یا حداقل یه آدرس وبلاگی می دادید...

جدید 12 شهریور 1388 ساعت 12:36 ق.ظ

خب عجیب و غریبن دیگه از جهته اینکه مثلا با شعرای میازار موری که دانه کش است و...
هم نامه ی نا نوشته خوانیو و...
صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظمو ترتیب یک جا نشسته و...
خلاصه اینا فرق داره
وگرنه قصد جسارت نداشتم که کلی گفتم

آهان... به قول دوستی؛ عجب... (؛

حالا این خصوصیت بده یا خوبه؟

جدید 12 شهریور 1388 ساعت 12:38 ق.ظ

در ضمن وبلاگهای دیگتون باز نمی شه

غیر از حج نوشت...حق با شماست...چون هنوز در دست احداثه

با سلام

به شما وهمه
دوست داران شعر
وب گاه فاضل نظری
افتتاح شد شما هم دعوتید

سلام

با تشکر...ایشالا خدمت می رسیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد