شبی که با تو نباشم چه دیر می گذرد
بهار باشد اگر زمهریر می گذرد
سکون ثانیه ها کاش جاودانی بود
ولی چه چاره ، زمان ناگزیر می گذرد
بیا به روی زمین آسمانِ دور از دست
سرشت خاکی ما سر به زیر می گذرد
از آستان بلندت نزول کن باران
بیا ببین که چه بر این کویر می گذرد
نمی رسیم به مقصد بعید می دانم
که عمر کوته ما در مسیر می گذرد
مسیر سنگی و دشوار زندگی ، دل من
تو رود باش اگر دلپذیر می گذرد
شعر قشنگی بود...
ممنون حتما؛ میام مطالبتو میخونم همیشه...راستی من همیشه بالیوود رو به هالیوود ترجیح میدم دلایلش هم مثنوی هفتاد من کاغذه
سلام
بادوغزل تازه منتظرحضورسرشارت هستم
پیروزباشید
دادا خیلی باحالی باز نگی ما به تو سر نمی زنیما . یا علی
ما چاکریم. علی یارت