●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

مهرعیار (جلال الدین بلخی)

خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا

دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا

عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر

تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا

پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی

بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا

گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی

یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا

از نظر گشته نهان ای همه را جان و جهان

بار دگر رقص کنان بی‌دل و دستار بیا

روشنی روز تویی شادی غم سوز تویی

ماه شب افروز تویی ابر شکربار بیا

ای علم عالم نو پیش تو هر عقل گرو

گاه میا گاه مرو خیز به یک بار بیا

ای دل آغشته به خون چند بود شور و جنون

پخته شد انگور کنون غوره میفشار بیا

ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو

ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا

ای دل آواره بیا وی جگر پاره بیا

ور ره در بسته بود از ره دیوار بیا

ای نفس نوح بیا وی هوس روح بیا

مرهم مجروح بیا صحت بیمار بیا

ای مه افروخته رو آب روان در دل جو

شادی عشاق بجو کوری اغیار بیا

بس بود ای ناطق جان چند از این گفت زبان

چند زنی طبل بیان بی‌دم و گفتار بیا

نظرات 3 + ارسال نظر
صیدقزل آلا در مدرسه 14 آبان 1388 ساعت 09:31 ق.ظ

یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا....

لذتِ تمام بردیم از این غزل...و برای شادی ِ دلِ دوستان بهش لینک هم دادیم تا آنها هم بخوانند و متلذذ! شوند:D

قابل نداشت...یه خورده شادیش از حد مجاز بیشتره...داره به دست افشانی و پای کوبی نزدیک می شه :D

حدیثا 14 آبان 1388 ساعت 09:22 ب.ظ http://hadisa.blogfa.com

سلام
اشعار با وزن دوری رو خیلی دوست دارم.نمی دونم این شعرم وزنش دوری است؟
راستی گفتید :تا دیگر آن کشته شما را.
یاد دیالوگی در فیلم ساعت ها افتادم که ویرجینیا ولف در جواب اینکه چه کسی باید بمیره تا آدم ها معنی زندگی رو بفهمن می گه شاعر و... (پیشنهاد می دم فیلم را ببینید.)

والا من دوری موری بیلمیرم...کلا وزنش پای کوبانه...قر انگیزه!!

این جمله مذکورتون منو کشته...خیلی با حاله

یه متن کوتاه و در انتهاش این جمله آدم رو تو خماری بقیه اش می گذاره

متاسفانه هنوز (با این که این فیلم رو دارم) ندیدمش...آخه من تقریبا دارم کلکسیونر فیلم شدم ...یه تقریبا 500 تایی دی وی دی دارم...و طبیعتا تعدادیش رو هم ندیدم و این فیلم هم جزو همون فیلمهاست

باید برم ببینمش

آرزو 14 آبان 1388 ساعت 10:48 ب.ظ

شادی عشاق بجو کوری اغیار بیا

:D ;D

ایشالا کور شود هر آنکه نتواند دید...
این در جواب فرمایشتون و اما با خوندن این تک مصرع یاد شعر ابو سعید افتادم:

یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست

چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست

می ترسم اون روز که بیاد مجبور شم هر دو چشمم رو ببندم به جرم "غیر" بودن

البته شما هدفتون از این کامنت ته مایه طنز داشت ... ولی من یهو زدم صحرای کربلا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد