یک روز به شیدایی ، در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت ، صد شور بر انگیزم
●
گر قصد جفا داری اینک من واینک سر
ور راه وفاداری ، جان در قدمت ریزم
●
بس توبه و پرهیزم ، کز عشق تو باطل
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
●
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده می بیزم
●
در شهر به رسوایی ، دشمن به دفم بر زد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
●
مجنون رخ لیلی ، چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین ، چون خسرو پرویزم
●
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
●
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
●
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
مرسی از انتخاب های زیبات
دلمونو جلا میدی
فردا یادت نره
ممنون از توجهتون
لطف دارید
ایشالا فردا مجازا خدمت می رسم
ممنون
این دو مورد =پیشنهادی شما مورد بررسی قرار می گیرد
نه
جریانی نداشت
«» رو می گما
یک کم تو قافیه ها چرخوندمش
قول می دی همیشه همینجور نقدم کنی؟
خواهش می کنم...قابل نداشت
...من نقاد نیستم که...ولی اگه مطلبی به نظرم اومد به روی چشم...حتما
عزیزم
اگه به جای را بنویسم ره که قافیه اشتباه می شه.
مورد دوم را خوب اومدی
انجامش می دم
حق با شما بود من اشتباه کرده بودم
شعرای منو می تونی تو قسمت دیگر نوشته هایم تو وبلاگم بخونی
سمت چپ
با اجازه همشون رو خوندم
عجب حوصله ای داره ها...!
من یا سعدی یا قیس بنی عامر!؟