●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

گنج وجود (اهلی شیرازی)

تا دیده­ام به خواب شبی بوتراب را

چشمم دگر به خواب ندیده است خواب را

شاه نجف که نقد وجود است در جهان

گنج وجود اوست جهان خراب را

هرکس که یافت خاک در او، بهشت یافت

آری بهشت، خاک در است این جناب را

ای آفتاب تا شده­ای در نقاب غیب

ظلمت گرفته است برافکن نقاب را

تا ماه نو به شکل رکابت برآمده

صد حسرت است بر مه نو آفتاب را

مه را اگر مجال عنان‌گیری تو نیست

چندان مجال ده که ببوسد رکاب را

«اهلی» نظر به عالم روحانیان گشاد

تا سرمه ساخت خاک در بوتراب را


نظرات 1 + ارسال نظر
ساقی 20 شهریور 1388 ساعت 11:12 ب.ظ

یا علی

علی یارت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد