●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

رطب (عباس صبوحی )

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لبست

اری افطار رطب در رمضان مستحبست

روز ماه رمضان، زلف میفشان که فقیه

بخورد روزه خود را بگمانش که شبست

زیر لب وقت نوشتن همه کس نقطه نهد

این عجب نقطه خال تو به بالای لب است

یارب این نقطه لب را که به بالا بنهاد

نقطه هر جا غلط افتاد مکیدن ادب است

شحنه اندر عقبست و من از آن میترسم

که لب لعل تو آلوده به ماء العنب است

پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ

که دمادم لب من بر لب بنت العنب است

منعم از عشق کند زاهد و آگه نبود

شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است

گفتمش ای بت من بوسه بده جان بستان

گفت رو که این سخن تو نه شرط ادب است

زاهد از بهر خدا منعم از عشق مکن

هر کسی منع من از عشق کند زن جلب است 

عشق آنست که از روی حقیقت باشد

هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است

نظرات 5 + ارسال نظر
صیدقزل آلا در مدرسه 31 مرداد 1388 ساعت 12:34 ق.ظ

اِ! شعر از ایشونه؟ خُب پس چرا کاملش رو ننوشتید؟;-)

بعله!...می گردیم اگر یافتیم کاملش را می گذاریم ;-)

... نیم ساعت بعد....

کاملش کردیم...ممنون از تذکر بجاتون

سلام

حلول ماه رمضان بر شما مبارک.

واقعا زیباست.

متقابلا سلام

نظر لطفتونه

صیدقزل آلا در مدرسه 31 مرداد 1388 ساعت 09:22 ب.ظ

ممنون:-)

خواهش می کنم :-)

[ بدون نام ] 7 شهریور 1388 ساعت 07:56 ب.ظ

عالی بود عالی!
هرچه بگم کم گفتم...

کاش اسم مبارکتون رو می نوشتید

صیدقزل آلا در مدرسه 18 شهریور 1388 ساعت 11:59 ب.ظ

چرا قسمتِ نظراتِ پستِ قبلی باز نمیشه؟

مشکلی نداره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد