یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
جام می در دست من، مینای می در دست وی
●/span>
در کنار آیی، خزان ما زند رنگ بهار
ور نیایی فرودین افسرده تر گردد ز دی
●/span>
بی تو جان من چو آن سازی که تارش در گسست
در حضور از سینه ی من نغمه خیزد پی به پی
●/span>
آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟
یگ چمن گل، یک نیستان ناله، یک خمخانه می
●/span>
زنده کن باز آن محبت را که از نیروی او
بوریای ره نشینی در فتد با تخت کی
●/span>
دوستان! خرم که بر منزل رسید آواره ای
من پریشان جاده های علم و دانش کرده طی
سلام ...
شعر زیبایی بود
مخصوصا این بیتش :
آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟
یگ چمن گل، یک نیستان ناله، یک خمخانه می
سلام...
خوشحالم مورد پسند واقع شد
حالا برای اون خُرَّم ِ بیتِ آخر اعراب میگذاشتید بَدُم نبود ها!!!;-)
به یادِ استاد شجریانِ عزیز همه اش رو با ملودی ِ یاد ایامی خوندم حالشو بردن:-)
حالا خر (=حیوان باربر) هم می خوندید خیلی توفیر معنایی نداشت ها!!!
;-)