●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

یک خمخانه می (اقبال لاهوری)

یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
جام می در دست من، مینای می در دست وی


در کنار آیی، خزان ما زند رنگ بهار
ور نیایی فرودین افسرده تر گردد ز دی


بی تو جان من چو آن سازی که تارش در گسست
در حضور از سینه ی من نغمه خیزد پی به پی


آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟
یگ چمن گل، یک نیستان ناله، یک خمخانه می


زنده کن باز آن محبت را که از نیروی او
بوریای ره نشینی در فتد با تخت کی


دوستان! خرم که بر منزل رسید آواره ای
من پریشان جاده های علم و دانش کرده طی

نظرات 2 + ارسال نظر
من 18 تیر 1388 ساعت 02:29 ق.ظ http://senobari.blogfa.com/

سلام ...
شعر زیبایی بود
مخصوصا این بیتش :
آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟
یگ چمن گل، یک نیستان ناله، یک خمخانه می

سلام...
خوشحالم مورد پسند واقع شد

صیدقزل آلا در مدرسه 19 تیر 1388 ساعت 02:39 ب.ظ

حالا برای اون خُرَّم ِ بیتِ آخر اعراب میگذاشتید بَدُم نبود ها!!!;-)

به یادِ استاد شجریانِ عزیز همه اش رو با ملودی ِ یاد ایامی خوندم حالشو بردن:-)

حالا خر (=حیوان باربر) هم می خوندید خیلی توفیر معنایی نداشت ها!!!
;-)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد