●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

شیدا (صائب تبریزی)

ای جهانی محو رویت، محو سیمای که‌ای؟

ای تماشاگاه عالم، در تماشای که‌ای؟

عالمی را روی دل در قبله‌ی ابروی توست

تو چنین حیران ابروی دلارای که‌ای؟

شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند

ای بهار زندگی آخر تو شیدای که‌ای؟

چون دل عاشق نداری یک نفس یک‌جا قرار

سر به صحرا داده‌ی زلف چلیپای که‌ای؟

چشم می پوشی ز گلگشت خیابان بهشت

در کمین جلوه‌ی سرو دلارای که‌ای؟

نشکنی از چشمه‌ی کوثر خمار خویش را

از خمار آلودگان جام صهبای که‌ای؟

نظرات 4 + ارسال نظر
صید قزل آلا در مدرسه 10 تیر 1388 ساعت 11:50 ق.ظ

با این شعر یاد این بیتِ حافظ جون جان افتادم:

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو

ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست....

پس چرا من با دیدن این شعر یاد هیچی نمی افدم؟...هوا که گرم می شه من خنگ می شم!!

(-؛

خُب پس چرا اصلاً گذاشتینش؟;-)

مگه قراره اینجا هر شعری که منو یاد اشعار حافظ میندازه رو بذارم!؟

چشم انداز 11 تیر 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://visore.blogsky.com

خدا زیاد کنه رقبا رو...!

این که گفتید تیکه و متلک بود؟؟

ساناز 1 اسفند 1391 ساعت 08:46 ق.ظ

مهر خوبان رو سرچ کردم و اینجا پیداش کردم.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد