ای جهانی محو رویت، محو سیمای کهای؟
ای تماشاگاه عالم، در تماشای کهای؟
●
عالمی را روی دل در قبلهی ابروی توست
تو چنین حیران ابروی دلارای کهای؟
●
شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند
ای بهار زندگی آخر تو شیدای کهای؟
●
چون دل عاشق نداری یک نفس یکجا قرار
سر به صحرا دادهی زلف چلیپای کهای؟
●
چشم می پوشی ز گلگشت خیابان بهشت
در کمین جلوهی سرو دلارای کهای؟
●
نشکنی از چشمهی کوثر خمار خویش را
از خمار آلودگان جام صهبای کهای؟
با این شعر یاد این بیتِ حافظ جون جان افتادم:
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست....
پس چرا من با دیدن این شعر یاد هیچی نمی افدم؟...هوا که گرم می شه من خنگ می شم!!
(-؛
خُب پس چرا اصلاً گذاشتینش؟;-)
مگه قراره اینجا هر شعری که منو یاد اشعار حافظ میندازه رو بذارم!؟
خدا زیاد کنه رقبا رو...!
این که گفتید تیکه و متلک بود؟؟
مهر خوبان رو سرچ کردم و اینجا پیداش کردم.ممنون