●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

آزاده مــرغ (نذیر احمد ظفر)

ای شمع جان! خــدارا، پروانه را مــسوزان

آهنگ عـــشق دارد، دیــــوانه را مـــسوزان

بنـــیاد مهــــر باشــــد انــــدر دل مــــحبان

دل، جایگاه یار است، این خانه را مسوزان

ای محتسب! خدا را شــرم از نوای ما کن

جانم بگیر و برسوز، میخانه را مـسوزان

هندوی مــــن در آتش، زایین خـود مینداز

ای لاله بهر «بگون» جانانه را مــسوزان

ای باغبان هستی اشجار خشک بر بسوز

ترشاخه های مستیم، مستانه را مسوزان

آزاده مــرغ عشقم، دارم هــــــوای بـستان

صیاد ناجوانمرد! کاشانـه را مـــــسوزان 

یارب به حــق عشقت، درد «ظفر» دوا کن

آتش به خصــــم انداز فــرزانه را مسوزان 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آرزو 22 اردیبهشت 1388 ساعت 10:57 ب.ظ

صد بار شدم صیدی به خون غرقه و آخر
خرسند نشد خاطر ِ صیاد از من........


با اون شعر ِ احمد آقا! یادِ این بیتِ محمد حسین آقا (از نوع ِ شهریار) افتادم:-)

عجب...
از افغانستان تا تبریز...از دیار احمد تا دیار ممدحسین

شکّرشکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله میرود

فردوس فرخ 15 مهر 1388 ساعت 06:16 ب.ظ

هر چند بنده در دنیای شعر تازه متولد شده ام اما به خود جرئت میدهم یک پارچه شعرم را برایتان بنویسم امید از نظراتتان بهره مندم سازید.
ای شمع بی مروت پروانه را مسوزان
آی و چنون بیاموز دیوانه را مسوزان
از تلخ کامی شو دور از عشق چاشنی گیر
دل خانۀ خدایست این خانه را مسوزان
این افسری که عشقت بر جان و دل نهادست
بر سر گذار. تاج شاهانه را مسوزان
پروانه مست عشق است از جان نمیهراسد
این زهد خشک را سوز مستانه را مسوزان
جای تو هست این دل حرمت گذار آنرا
در مستیی می و مل کاشانه را مسوزان

تولدتون رو تبریک می گم...

این شعر از نظر وزن خیلی مشکل داره...

مخصوصا ابیات آخرین اون

برای آموزش اوزان شعر فارسی از این وبلاگ می تونید بهره ببرید؛
http://setarehbaroon.blogfa.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد