●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

چهار فصل (قیصر امین پور)

در کتاب چهار فصل زندگی
صفحه ها پشت سر هم میروند
هریک از این صفحه ها یک لحظه اند
لحظه ها با شادی و غم میروند
آفتاب و ماه یک خط در میان
گاه پیدا گاه پنهان میشوند
شادی و غم نیز هریک لحظه ای
بر سر این سفره مهمان میشوند
گاه اوج خنده ما گریه است
گاه اوج گریه ما خنده است
گریه دل را آبیاری میکند
خنده یعنی این که دلها زنده است
زندگی ترکیب شادی با غم است
دوست میدارم من این پیوند را
گرچه میگویند شادی بهتر است
دوست دارم گریه با لبخند را

نظرات 3 + ارسال نظر
آرزو 24 بهمن 1387 ساعت 08:27 ب.ظ

منم دوست نیدارم گریه با لبخند را...

اما بعد از پرواز دکتر دیگه با به یاد آوردنِ ایشون لبخند به لبم نمیاد، فقط چشمام می سوزن....

دردیست درد مردن، کانرا دوا نباشد...

SolO 25 بهمن 1387 ساعت 12:19 ق.ظ http://solowritting.blogsky.com

سلام...وبلاگتون خیلی زیبا شده...
موفق باشین

قابل نداره

Mahsa 28 آذر 1393 ساعت 02:55 ب.ظ

بسیار زیبا وقشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد