عشق آغاز شد و پنجره ها باز شدند
اختران از نفس سرد شب آغاز شدند
●
کلماتی که در اعماق زمین پنهان بود
زیر باران بهاری همه ابراز شدند
●
عشق آهنگ پدید آمدنی دیگر داشت
صبحدم حنجره ها غرق در آواز شدند
●
آسمان چتر محبت به سر خاک کشید
یک افق چلچله آمادۀ پرواز شدند
●
عدۀای سنگ شدند و به زمین پیوستند
عدۀای با نفس آینه دمساز شدند
●
عاشقانی که پر از شوق شکفتن بودند
محو آفاق نمایان شدۀ راز شدند