●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

روز وداع (سعدی)

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد

داند که سخت باشد قطع امیدواران

 با ساربان بگوئید احوال آب چشمم

تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما در دیده آب حسرت

گریان چو در قیامت، چشم گناه کاران

ای صبح شب نشینان، جانم به طاقت آمد

از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران

چندی که بر شمردم از ماجرای عشقت

اندوه دل نگفتم، الا یک از هزاران

سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل

بیرون نمی توان کرد، الا به روزگاران

چندت کنم حکایت؟ شرح این قدر کفایت

باقی نمی توان گفت، الا به غمگساران

نظرات 2 + ارسال نظر
سلام 20 مرداد 1387 ساعت 01:47 ب.ظ http://iranonline.blogsky.com

سلام خوبی وبلاگ عالی داری


به ما هم سری بزن


اگه اومدی توی وبلاگم یه دونه کلیک روی یه بنری کن و صبر کن تا باز شه دست شما درد نکه



یه کلیک جای دوری نمیره

بی کارم؟؟؟؟

[ بدون نام ] 29 بهمن 1388 ساعت 12:55 ق.ظ

معععععععععععععععععععععععععععععععععععرررررررررررررررکهههه
روانش شاد

خوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووححححححححالممممم که خوشتون اومده
کاش اسمتون رو می نوشتید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد