●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

مثل آدم‌های خاکی (رضا اسماعیلی)

آسمانی هستی اما، جسمت از جنس زمین است‌
کرچه روح مهربانت، با ملائک همنشین است‌

مثل آدم‌های خاکی، درد را می‌فهمی، آری‌
در جهان همزاد روحت، دردهای سهمگین است‌

بس که جانسوز است فصل دردهای بی بدیلت‌
رو به روی دردهایت، آه بانو! نقطه‌چین است‌

درد تو، درد فدک نیست، شکوه از نان و نمک نیست‌
ای شهید تهمت و کین! درد تو، قرآن و دین است‌

چیست سهمت از جهان؟ غم! بیت الاحزانی فراهم‌
ای عزاتر از محرم، سهمت از دنیا همین است‌

باز توفان مصیبت، بر تو می‌تازد ز هر سو
از برای چیدن تو، باز ظلمت در کمین است‌

خشم در، دیوار، آتش، میخ، داغ تازیانه‌
روز عاشوراست گویی، ذوالجناح درد زین است‌

بال هایت سوخت بانو، درمیان خشم آتش‌
بین دیوار و دری تو، لحظه‌های واپسین است‌

زخم‌های سینه سرخت، می‌کند رسوا ستم را
بر زبان زخم‌هایت، خطبه‌های آتشین است‌

سوختی، پرپرشدی تو، خاک و خاکستر شدی تو
سوختن تقدیر شمع و مذهب پروانه این است‌

رفتی و مثل معما، مانده‌ای در ذهن دنیا
رد پای داغ سرخت، پشت ابهام زمین است‌

کوثری، خیر کثیری، وارث بوی بهشتی‌
نام سبز و روشن تو، فاطمه، بانوی دین است‌

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد