این ابرهای سوختهی سوگوار
تابوت آفتاب را به کجا میبرند؟
این بادهای تشنه، هار و حریص وار
دنبالِ آبگون سرابِ کدام باغ
پای حصارهای افق سینه میدرند؟
●
اکنون، درخت لختِ کویر
پایانِ ناامیدی
و آغازِ خستهگیِ کدامین مسافر است؟
مرغان رهگذر
مرگ کدام قاصد گمگشته را
از جاده های پرت به قریه می آورند؟
●
ای شب! به من بگو
اکنون ستاره ها
نجواگران مرثیه عشق کیستند؟
و گاهِ عصر بر سر دیوار باغِ ما
باز آن دو مرغِ خسته چرا میگریستند؟
سلام بردوست
شعرزیباوعمیقی رابرگزیده اید
بایک غزل به روزمک ومنتظر