●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

خیال بیهوده (سعدی)

از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است

پیغام آشنا نفس روح پروراست

 هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای ؟

من در میان جمع و دلم جای دیگر است

شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر

چون هست اگر چراغ نباشد منوراست

ابنای روزگار به صحرا روند و باغ

صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبراست

جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی

وین دم که می زنم ز غمت دود مجمر است

شبهای بی توام شب گور است در خیال

ور بی تو بامداد کنم روز محشر است

گیسوت عنبرینۀ گردن تمام بود

معشوق خوب روی چه محتاج زیور است

سعدی خیال بیهده بستی امید وصل

هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است

 زنهار از این امید درازت که در دل است

هیهات ازین خیال محالت که در سر است

نظرات 2 + ارسال نظر
گلعذار 8 اسفند 1386 ساعت 02:00 ب.ظ

سلام.پیش ما بیا که نمیای. لینک هم بودیم که دیگه نیستیم. تحویل بگیر که دیگه نمیگیری. دیگه ؟؟؟

انصاری 8 اسفند 1386 ساعت 10:21 ب.ظ http://http://www.Adineh.blogsky.com/

سلام
راستی هم ازهرچه می رودسخن دوست خوشتر است...
بایک غزل منتظرحضورصمیمی ات هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد