●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

خانه هستی (حکیم صفای اصفهانی)

امشب سر آن دارم کز خانه برون تازم

این خانه هستی را از بیخ براندازم

تن خانه گور آمد ، جان جیفه گورستان

زین جیفه بپرهیزم این خانه بپردازم

دیوانه ام و داند ، دیوانه به خود خواند

او سلسله جنباند من عربده آغازم

با روح قدس همراه بودیم و بماند از من

من بال نیفکندم بی روح قدس تازم

در ششدر عشقش دل واماند در این بازی

گر پاک نبازم جان با نرد غمش بازم

در آتشم و راهی جز صبر نمی دانم

هم گریم و هم خندم هم سوزم و هم سازم

دل بستۀ سودایم این سلسله از پایم

بردار که بگریزم بگذار که بگذارم

از بال بیفشانم این گرد علایق را

بر خاک بنشینم بر ساعد شه بازم

من آینۀ ذاتم این زنگ طبیعت را

از آینه بزدایم این آینه بطرازم

بگرفته ز سر تا پا آئینه دهم صیقل

تا عکس بیندازد آن دلبر طنازم

من بچۀ شهبازم بر دوش و سر سلطان

گز ناز کنم صدره شه باز کشد نازم

اورنگ خلافت را داود مزامیرم

سر می شکند سنگم دل می برد آوازم

من مورم و نشمارم بر باد سلیمان را

در بادیۀ عشقش من از همه ممتازم

راز ازلی مشکل پوشید توان از دل

دل خواجۀ این منزل من محرم این رازم

در قاف احد دارد سیمرغ صفا منزل

زین شمع نمی بُرّد پروانۀ پروازم


نظرات 2 + ارسال نظر
یک منتظر 7 بهمن 1386 ساعت 04:18 ب.ظ http://tribun.blogsky.com

نظر زیبای شما زینت بخش وبلاگ من بود
ممنون از پیغام قشنگتان
باز هم بیاین

محمد قره جانلو 8 بهمن 1386 ساعت 07:34 ب.ظ http://paraglider.myblog.ir

سلام محمد جان
خوشحالم که طبق معمول شدید فعال هستی و همیشه به یادت هستم و آرزوی موفقیت برات دارم.
امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی.
التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد