●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

اشاره کن (انسیه موسویان)

چه‌قدر آینه‌واری، چه از تو لبریزم
همیشه سبز کجایی؟ اسیر پاییزم


من آن مسافر تشنه، تو چشمه‌ای روشن
چگونه از تب نوشیدنت بپرهیزم


اگرچه شوق پریدن نمانده در پَر من
اشاره‌ای کن و رخصت بده که برخیزم


بریز شورِ غزل، سوزِ عشق مولانا
به روح خسته‌ی من آی شمس‌تبریزم


می‌آیی از پس این جاده‌های طولانی
و من به پای تو شعر و شکوفه می‌ریزم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد