بر سر سنگ مزارم بنویس:
زیر این سنگ جوانی خفته ست
با هزاران ای کاش
و دو چندان افسوس
که به هر لحظه عمرش گفته ست
بنویس:
این جوان بر اثر ضربه ی کاری مرده ست ...
نه بنویس:
این جوان در عطش دیدن یاری مرده ست ...
جلوی روز وفاتم بنویس:
روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار
روز پژمردن گل فصل بهار
روز اعدام جنون بر سر دار
روز خوشبختی یار ...
راستی شعر یادت نرود
روی سنگم بنویس:
آی گلهای فراموشی باغ!
مرگ از باغچه کوچکمان می گذرد داس به دست
و گلی چون لبخند می برد از بر ما ...
سلام دادا .
احوالت؟ امشب با خانواده امدیم از وبلاگت فیض بردیم .
خانم مادر ازین طبع لطیف و حسن سلیقه شما بسیار تمجید کرده و به پشتکار و ذوق شما هم تبریک گفتندو برای شما آرزوی موفقیت میکنند.
منم که ازین حرفا بلد نیستم فقط بازم دمت گرم
باعث افتخاره. شرمنده فرمودن
سلام. آقا خیلی فوق العاده بود . این شعر مال کی بود ؟ محشر بود.
کاراتون همیشه زیباس و پر از معنویت
در پناه حق
موفق و پیروز باشید
الماسی