●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

●آستان حضرت دوست●

سر ارادت ما و آستان حضرت دوست ● که هرچه بر سر ما میرود ارادت اوست

عاشق (سنایی)

جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست
سوگند خورم من که به جای تو کسم نیست


امروز منم عاشق بی مونس و بی یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسم نیست

در عشق نمی دانم درمان دل خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا، جای نفسم نیست

هر شب به سر کوی تو آیم متواری
با بدرقه عشق تو بیم عسسم نیست

گویی که طلبکار دگر یاری ، رو رو
آری صنما محنت عشق تو بسم نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد